من دیوانه نیستم فقط کمی تنهایم همین...
چرا نگاه میکنی؟ تنها ندیده ای؟؟؟؟؟
به من نخند، من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم!!!
توی قرن ۲۱ “اسکل” به چه کسی گفته میشه؟؟؟؟ . . . . ... ... . . . . . .. . . به کسی که قلبی پاک و بی گناه و مهربون داره،آدم فروش و نا رفیق نیست و از پشت خنجر نمیزنه!!!
هر گاه از شدت تنهایی هوس اعتمادی دوباره به سرم می زند
خنجرخیانتی که در پشتم فرو رفته در می آورم ..
.
.
صیقلی عاشقانه..اندکی نمک به رویش.. نوازشش کرده دوباره سر جاییش می گذارم...!!
..
..
از قول من به آن لعنتی بگویید: خیالش تخت منه دیوانه هنوز به خنجرش هم
..
..
وفادارم...
بهم میگفت تمام زندگیمی
وقتی میخواست ترکم کنه گفتم مگه تموم زندگیت نبودم؟
گفت:برای رسیدن به عشق آدم باید از زندگیش بگذره...
دیگر هوای برگردانت را ندارم ... هر جا که دلت می خواهد برو ! فقط آرزو می کنم دوباره هوای من به سرت زد انقد آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری و اما من .... برنمیگردم که هیچ عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع می کنم که لم ندی روی مبلهای راحتی با خاطراتم قدم بزنی!!!!
اَوّلیـלּ بآر نیسٺ ْڪِـﮧ گِریـﮧ oـے ڪُنَمـ
اَoــّـآ اَوّلیـלּ بآر اَسٺ
ڪِـﮧ گـِـریـﮧ آرآoـَـمـ ْ نِمے ڪُـنَـב ........!!!
مبارکم باشه شب تولدم
چقدر شلوغه خودممو خودم !
یه کارت تبریک چند تا شمع خاموش
خودم گرفتم خودمو در آغوش
هدیه ی تو به من یه کادوی خیالی
اتاق بی چراغو منو دستای خالی
تولد غمگین من مبارک
دوست من ... خواهر من .... برادره من....هرکی هستی گوش کن
میخواهی قضاوتم کنی..
کفش هایم را بپوش...
راهم را قدم بزن...
دردهایم را بکش...
سال هایم را بگذران...
بعد قضاوت کن
اگه روی یه قله ای ایستادی و دونفر کنارت درحال سقوط هستند
و توفقط میتونی یکیشونو نجات بدی یکیشون اونیه که تو بینهایت
دوسش داری ولی اون تورو دوس نداره اون یکیش هم اونیه که
اون تورو بینهایت دوست داره ولی تو دوسش نداری کدومو
نجات میدادی؟
رفتی به سلامت من خدا نيستم ك بگويم صدبار اگر توبه شكستی باز آيی آنكه رفت به حرمت
آنچه كه با خود برد حق بازگشت ندارد رفتنش مردانه نبود لاعقل مرد باشد و برنگردد خط زدن
من پايانه من نيست آغاز بی حرمتی توست هميشه بهترين ها برای من بوده و هست اگر تو مال
من
نبودی قطعا بهترين نبودی و نيستی صحبت از فراموشی نيست صحبت از لیاقت است محكم تر
از
آنم كه براي تنها نبودنم جيزی كه اسمش غرور گذاشته ام برايت به زمين بكوبم احساس من
قيمتي
داشت كه تو برای پرداختش فقير بودی، ...
چقدر دنیا عجیبه!
یه روز با یكی آشنا میشی،یه جورایی حضورش رو قبول میكنی!
بهش اعتماد میكنی،بهش دل میبندی!
باهاش میخندی،باهاش اشك میریزی!
بهش میگی دوستت دارم،بهت میگه دوستت دارم!
شبا با یادش میخوابی،روزا با فكرش زندگی میكنی!
خودشو یه جوری تو دلت جا میكنه كه فكر میكنی بهتر از اون هیچوقت
نبوده!
امید زندگیت میشه،نه؛خود زندگیت میشه!
حس میكنی بدون اون هیچ فردایی نداری،میخوای كه باهم آیندتون رو
بسازید!
جلوی همه ازش دفاع میكنی،میگی این بهترینه!
هیچكس جرأت نداره بهش چیزی بگه،چون تمام قلبت رو تسخیر كرده
و چشمات رو،رو همه چیز میبندی!
بهت میگه تو بهترینی،واست هركاری میكنم كه چشمات دیگه هیچكس
رو نبینه!
اون دیگه سلطان قلبته،حالا دیگه باورش میكنی!
حتی دروغاشم،توجیه میكنی،میگی اون فقط مال منه،پس میتونه
هركاری دوست داره باهام بكنه!
جرأت پیدا میكنی بهش بگی عاشقتم و باهات می مونم!
اما یه دفعه . . .
یه دختر كوری تو این دنیای نامرد زندگی می کرد . این دختره یه دوست پسری داشت كه عاشقه اون بود . دختره همیشه می گفت: اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم . یه روز یكی پیدا شد كه به اون دختر چشماشو بده . وقتی كه دختره بینا شد دید كه دوست پسرش كوره . بهش گفت: من دیگه تو رو نمی خوام برو . پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت: مراقب چشمای من باش
دختر:قول بده که هیچ وقت دختری روبیشترازمن دوست نداشته باشی؟
پسر:من دوست دارم امانمی تونم همچین قولی بت بدم....
دختر(باگریه):یعنی یکی روبعدمن دوست خواهی داشت؟
پسر(باخنده):دختری که من بعدتودوست خواهم داشت،تورومامان صدامی زنه....!!
به نامردی نامردان قسم خوردم که نامردی کنم در حق نامردان.الهی یکی پبدابشه رو دلت پا بزاره.هرچی که با من میکنی یه روز به روزت بیاره
ϰ-†нêmê§ |